با این نسخهها کار به عنوان یک خدمتکار برای چندین سال اما در شرایط جهنم او اتفاق افتاده است به کار برای اولین بار. کارفرما نه تنها نیاز به پوشیدن یونیفرم, اما حتی در اوج روز کارگر, شکسته شد. وجود دارد یک وحشی دوزخ در خیابان که در آن قهوه ای دراز کشیده بود برای یک لحظه از قرار گرفتن در معرض خورشید بنابراین تنها راه نجات مردم است و یک دریا یا هوا سیستم خنک کننده است که در حال حاضر تاسیس شده است. رابین به خانه آمد خسته پیراهن خود را که او زد از ماشین به درب و مرد پرتاب شد به گرما در اتاق چت کون نشیمن. تمیز کردن, زن, استخدام با همسرش ونسا بود شستشو برهنه بر روی شیشه میز قهوه فشار دادن سینه داغ به شیشه سرد. غریبه ها که عرق آن تظاهر به درک دلیل خجالت از صاحب آن, اما بعد از آن ظاهرا به دلیل آن است که بیش از حد داغ تحریک او را به خود فشار با سینه های بزرگ.