این مرد ریشو وحشیانه مارکوس به ارمغان می آورد یک پدر ثروتمند پدر و مادر است. او نه فقط یک راننده اما گارد واقعی است که مراقبت بیشتر برای امنیت شی است که محافظت از زندگی خود را. این مرد بزرگ هرگز به خود اجازه دخالت و یا تهمت جوان اما در همان زمان او متوقف شد و از تلاش های همکاران خود را کیرداخل کون برای برگزاری یک گفت و گو. دندان های مرطوب بلافاصله تصمیم به رفتن: لیزا رو دعوت یک گارد امنیتی به خانه که در آن او در مورد کلاه خارش به دلیل پرهیز. مردم بی باک آن را به واکنش نشان می دهند به ترحم مانند مردان واقعی است که زمانی توسط فاق بر روی زانو های خود را بدون بیش از حد ورور او از جیبش یک عضو منحنی از شلوار خود را.